نکته:مسند می تواند صفت ،اسم ویا ضمیر باشد . مثال : هوا گرم شد .
روش پیدا کردن مسند
چه طور + فعل --------------- مسند
چه گونه
مثال: زهرا خسته شد . زهرا چه شد ؟ (خسته = مسند)
1- کسره بین دو کلمه را حذف می کنیم سپس بعد از کلمه ی اول ویرگول می گذاریم و در آخر فعل (است)قرارمی دهیم . اگر عبارت معنی داد ترکیب وصفی و اگر معنی نداد ترکیب اضافی است .
2- به آخر کلمه ی دوم (تر) یا (ترین) اضافه کنید سپس کسره بین دو کلمه را حذف کنید و درآخرعبارت فعل ( است) را اضافه کنید اگرعبارت معنی داد ترکیب وصفی است.
مثال : مادر دلسوز ---مادردلسوزتر
موصوف: اسمی است که قبل از صفت می آید و معمولا (ی) به خود می گیرد . مثلا در ترکیب دست زیبا ،
می توانیم بگوییم دستی زیبا .
به مضاف الیه نمی توانیم (ی) اضافه کنیم
مثلا درترکیب کتاب محسن ،نمی توانیم بگوییم کتابی محسن
اشاره ی غیر مستقیم به یک واقعه ی تاریخی آیه یا حدیث درلابلای سخن را تلمیح گویند . مانند: ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز این بیت به حدیث مشهور پیامبر(ص) اشاره داردکه فرمودند: هرکاری که با نام خدا آغاز نشود بی برکت و ناقص است. و یا مانند: هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش که به آیه شریفه "انا لله و انا الیه راجعون "اشاره دارد.
سفارش حضرت مهدی (عج) به حضرت آیة الله مرعشی نجفی (ره)
دریکی از ملاقات های حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی (ره )با امام زمان ،حضرت مهدی (عج )ایشان را به قرائت سوره های زیر تشویق می نمایند:
خواندن سوره یس بعد از نماز صبح ،سوره نبا بعد از نماز ظهر، سوره عصر بعد از نماز عصر ، سوره واقعه بعد از نماز مغرب وسوره ملک بعد از نماز عشاء
برگرفته از وصیت نامه الهی – اخلاقی آیة الله العظمی مرعشی نجفی
آن است که چیزی را زیاده از حد معمول وصف کنند ؛ که اگر عقلاً و عادتاً ممکن باشد مبالغه است و اگر عقلاً ممکن باشد ولی عادتاً واقع نشود اغراق ، و اگر نه عادتاً ممکن باشد و نه عقلاً ، غلو است . البته معمولاٌ همه را تحت عنوان اغراق یا مبالغه می آورند .
شود کوه آهن چو دریای آب
اگر بشنود نام افراسیاب
مبالغه در آثار حماسی بخصوص شاهنامه بسیار دیده می شود .
که گفتت برو دست رستم ببند
نبندد مرا دست ، چرخ بلند ( فردوسی )
هر شبنمی دراین ره ، صد بحر آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد . (حافظ )
بیت : کمترین مقدار شعر یک بیت است.
مصراع: هر بیت شامل دو قسمت است هریک از این بخش ها یک مصراع نام دارد کمترین مقدار سخن موزون یک مصراع است.
وزن شعر: آهنگ خاصی که در تمام مصراع های یک شعر یکسان است همان وزن شعر نامیده می شود.
ردیف: کلمات هم معنی و مستقلی که در پایان مصراع ها عیناً تکرار می شود ردیف نام دارد.
شعری که ردیف دارد (مردّف) خوانده می شود.
قافیه : کلمات هم آهنگ و هم وزن مصراع های شعر را قافیه گویند.
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود.
جانم ودلستانم قافیه ومی رود ردیف است .
قافیه اجباری و ردیف اختیاری است ،ردیف همواره تابع قافیه است و بعد از آن می آید.
مصرّع : بیتی که هر دو مصراع آن قافیه داشته باشد مصرّع نام دارد.
قالب : شکلی که قافیه به شعر می بخشد قالب نام دارد .
( شعر سنتی قالب های متفاوتی دارد و شعر نیمایی (نو) قالب مشخصی ندارد.