گوهر ادب

گوشه نویس هایی از ادبیات

گوهر ادب

گوشه نویس هایی از ادبیات

درس هفدهم/امید ایران زمین

جمعه, ۸ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۵۴ ب.ظ

فصل هفتم

سرزمین من

تو را ای کهن بوم و بر، دوست دارم

                 تو را ای گران­مایه، دیرینه ایرانِ من

                                          ... تو را ای گرامی وطن، دوست دارم              


مهدی اخوان ثالث


l

تلخ­کامی­ها:    ناملایمات

هماره:  همیشه، مدام، پیوسته

نشیب:  پستی، فرود

فراز:  اوج، بلندی

فراز و فرود: آرایه­ی تضاد

زلال:  شفّاف

بالیده­اند:  رشد و نمو کرده­اند.

دیرینه:  کهن، باستانی.

مرهون:  در گرو، وابسته، مدیون.

هراس:  بیم، ترس، باک.

یأس:  نا امیدی.

مدد:  یاری، کمک.

عزّت: سربلند شدن، گرامی شدن، سربلندی، سرافرازی .

توان فرسا: طاقت سوز، غیر قابل تحمّل

طبع : ذات ، سرشت، استعداد شعر  داشتن .

مصون:  ایمن، محفوظ.

تکبیر:  الله اکبر گفتن.

عذوبت :  گوارا بودن، گوارایی .

آریوبَرزَن (به یونانی: نام سردار ایرانی بود که در کوههای پارس در برابر سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد و خود و سربازانش تا واپسین تن کشته شدند. نام آریوبرزن در پارسی کنونی به گونه آریابرزین هم گفته و نوشته می‌شود که به معنی ایرانی باشکوه‌است. از جنگجویان اوکسین بود، اوکسینی‌ها جزئی از مردم لر بوده، که بازماندگانشان امروزه با نام لر بزرگ شناخته می‌شوند و سکونتگاهشان استان‌های خوزستان لرستان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد است.

پاکباز:  وارسته، زاهد، عاشقِ صادق و پاک نظر. پاکبازی: وارستگی، از خود گذشتگی .

چو ایران نباشد، تنِ من مباد                    بدین بوم و بر، زنده یک تن مباد

مباد: نباشد(فعل دعایی).                بر: سرزمین.                         بوم و بر: ناحیه، سرزمین

بوم: 1 - سرزمین، ناحیه. 2 - زمین شیار نکرده. 3 - جا، مقام. 4 - سرشت، طبیعت. 5 - پارچه قاب گرفته­ای که روی آن نقاشی کنند. 6 - زمینة پارچة زردوزی شده .

دریغ است ایران که ویران شود                کنامِ پلنگان و شیران شود

دریغ:  افسوس، تأسّف . 2 - کلمه ای که در حسرت و افسوس استعمال شود.

کنام : 1 - جایگاه و آشیانة حیوانات . 2 - چراگاه .

مائده: سفره

اعجاب:  شگفتی، تعجّب

شکوه:  عظمت، بزرگی.

عرصه :  1 - حیاط ، فضای خالی جلوی خانه . 2 - میدان . 3 - صحرا. ج . عرصات .

نظامی عروضی سمرقندی نویسنده­ی ایرانی سده ششم هجری و نویسنده­ی کتاب «چهار مقاله» است.

چهار مقاله نام کتابی‌است از نظامی عروضی سمرقندی. نام اصلی کتاب مجمع‌النوادر است. از آنجا که در این کتاب از چهار فن، دانش دبیری، شاعری، طب، و نجوم، در چهار گفتار جداگانه سخن رفته‌است، از قدیم به نام چهار مقاله معروف شده است. کتاب در بین سالهای ۵۵۱ و ۵۵۲ به یکی از شاهزادگان آل شنسب تقدیم شده‌است. مصنف کتاب ابوالحسن نظام الدین یا نجم الدین احمدبن عمربن علی سمرقندی معروف به نظامی عروضی از شعرا و نویسندگان قرن ششم هجری بوده که از شعر وی جز چند قطعه هجا به جا نمانده است. لیکن چنانچه از محتوای کتاب بر می آید، این نویسنده نثر خوبی داشته و کتاب چهارمقاله ی او از نمونه های برجسته ی نثر و انشای فارسی است. وی گذشته از شاعری و دبیری در فنون طب و نجوم هم مهارت داشته و حکایت هایی که در چهار مقاله ذکر می کند گواه این نکته است.

می­ستاید: ستایش می­کند.

الحق:  انصافاً

مَعین : پاک ، صاف ، جاری .

سخن را به آسمان علّین برد: ارزش سخن را به اعلاترین درجه­ رسانید.

ماءمعین: آبِ پاک، صاف و جاری.

گزند:  آسیب، صدمه

اسفار اربعهó ملا صدرا

گلستان<=> سعدی شیرازی

قانون و شفاó ابوعلی سینا

التّفهیمó ابوریحان بیرونی

فخر آوران: افتخار آفرینان

ثریّا :چلچراغ، پروین، یکی از صورت های فلکی .

نهیب: ترس ، بیم، هیبت، عظمت.

غنا: بی­نیازی، ثروتمندی.

غفلت:  بی­خبری، نا آگاهی.

تهذیب : پاکیزه کردن، پاک­داشتن

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۰۸
محمدباقر برازنده اصل

نظرات  (۱)

۱۰ آذر ۹۲ ، ۱۵:۵۵ حسین اسبقی
سلام حضرت استاد جناب آقای برازنده، خیلی وب پرباری دارید لطفا از مثنوی مولوی اشعاری را در وبلاگ قرار دهید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی